دانیال دانیال ، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 8 روز سن داره

دانیال عشق مامان و بابا

عشق من تولدت مبارک....

امروز تولد توست دستانم تهی با ذهنی سرشار از شوق به در باغ آسمان رفتم ماه زل زده نگاه میکرد تا تکه ابری چشمان ماه را بست از دیوار تاریکی بالا رفتم آنقدر ستاره چیدم که صبح از دستانم گل خورشید روئید هدیه ای از آسمان برای روز تولدت رسید و دیدم هیچ چیز فرزندم را جز عشق لایق نیست....      وجود تو تنها هدیه گرانبهایی بود که خداوند مرا لایق آن دانست                                   ...
10 خرداد 1391

مادرم روزت مبارک......

             تقدیم به مادر مهربان و عزیزم                                                           مادرم ای بهتر از فصل بهار مادرم روشن تر از هر چشمه سار مادرم ای عطر ناب زندگی مادرم ای شعله ی بخشندگی مادرم ای حوری هفت آسمان مادرم ای نام خوب و جاودان مادرم ای حس خوب عاشقی مادرم خوشتر ز عطر رازقی م...
1 خرداد 1391

عشق من داره یک ساله میشه....

سلام عزیز کوچولوی من امروز ٣٠ اردیبهشت ٩١ فقط ٨ روز دیگه مونده تا تولد تو و ششمین سالگرد به هم پیوستن منو بابایی خیلی خوشحالم دلم میخواد بهترین تولد دنیا رو واست بگیرم از یه طرف هم ناراحتم چون باید ببریمت تا واکسن یک سالگیتو بزنی.شمارش معکوس تا تولدت شروع شد...     ...
1 خرداد 1391

یه اتفاق بد......

سلام عزیز دل مامی پنج شنبه هفته گذشته یکی از بدترین روزای زندگی من بود .ماجرا از این قرار بود که من می خواستم برم باشگاه ثبت نام کنم بابایی منو رسوند و بعد از خداحافظی با من تو رو برد خونه باباجوون منم رفتم برای اینکه ببینم باشگاهش چه جوریه بعد از ده دقیقه اومدم بیرون و زنگ زدم خونه مامانم کسی جواب نداد خیلی نگران شدم ولی هیچ فکر نمیکردم که بلایی سر گلپسرم اومده باشه بعد از چند بار تماس مکرر خاله مینا گوشی و برداشت و خیلی با عصبانیت جواب داد بعد از بیست دقیقه خاله اومد دنبالم منم ازش پرسیدم چرا بابات نیومده دنبالم اونم گفت رفتند بیرون وقتی رسیدیم دیدم بابا و مامانم رنگشون پریده و توو اشپزخونه وایسادن گفتم مگه نرفتید بیرون ...
29 ارديبهشت 1391

سیسمونی دنی کوچولو...

سلام عزیزم امروز میخوام چند تا عکس از سیسمونیت بزارم       عزیزم وقتی تخت وکمدت رو اوردن من و بابایی همون شب نمیدونی با چه ذوقی لباسها و وسایلتو چیدیم خیلی خیلی خوشحال بودیم و خیلی خیلی منتظر تا اینکه خدا توی یه روز تابستونی زیبا یه هلوی تپل مپل خشگل به ما هدیه داد.خدایا به خاطر این هدیه ی زیبا ازت ممنونیم . ...
20 ارديبهشت 1391

کارهای جدید دانیال جوووون

سلام به پسر گلم عزیزم این روزا کارهای جدیدی یاد گرفتی انجام بدی که حیفم میاد ازش ننویسم یاد گرفتی که چشمک بزنی وقتی میگیم چشمک بزن با اون دو تا چشمای قشنگت برامون چشمک میزنی... دیروز صبح ساعت ٩ بیدار شده بودی و هی تند تند به من و بابا چشمک میزدی و خودتو لوس میکردی... عاشق اون چشمک زدنتم..... وقتی میگم زبونت کو؟ زبونتو در میاری و نشونمون میدی... همش در حال قایم موشک بازی هستی.... از پشت دیوار _از پشت مبل _ از پشت پرده و..... همش داری دالی میکنی..... مثل عکس پایین....؟؟؟.... . عزیزم تو خودت بدون این که من بگم یا جایی دیده باشی ماشینتو میکشی روو زمینو...
20 ارديبهشت 1391